وقتی دخترم با پدرش صحبتهای شیطنت آمیزی میکند و او را به هر طریق ممکن تشویق میکند که او را لعنت کند، تقریباً غیرممکن است که در محدودههای درستی قرار بگیری. و به او قول میدهد مثل مادرش میفرستد. بنابراین وقتی دیک او را در دهان خود گرفت، او به سرعت پشیمان شد. و به زودی تقدیر خود را روی غنچه کوچک شیرین او ریخت. تم باحال
خب همین، برادر نه چندان. خواهرش عالیه، از نظر پارامترها بمب هست. از طرف دیگر پسر ضعیف است. آن را تماشا کردم، اما نه با لذت. می توان گفت که من همیشه یک نگاه کردم، برگرداندم و برگرداندم. چیزی برای دیدن وجود نداشت. هیچ چیز اصلی وجود نداشت. حداقل یک ژست اصلی درج می شد. به طور کلی، خسته کننده و جالب نیست! توصیه به تماشا نکردن، شما وقت خود را تلف می کنید.
ظاهراً شوهر آنقدر همسرش را کار کرده بود که او آماده بود هر سوراخی در بدن او ایجاد کند تا فقط استراحت کند، بنابراین همسایه ای را پیدا کرد که هر از گاهی در حضور او او را لعنت می کند. در عین حال، او کاملاً مهار نشده است، و در الاغ و در تمام شکاف هایی که او می خواهد، تسلیم می شود، زیرا خروس بزرگ او را کاملاً دوست دارد، با قضاوت از ناله های او، حتی بیشتر از کامل.